در این نمایش با توجه سیر داستانی و موقعیتهای نمایشی 3 آیین به کار رفته است.
1- بیلدانا جشن باشکوه محلی بیلن دانا در سالهای نه چندان دور در تمام مناطق کردنشین برگزار میشد، اما در گذر زمان مانند بسیاری از اعیاد، مراسم و جشنها در دل تاریخ به فراموشی سپرده شد، جشنی که نقطه شروع اش شب چهاردهم بهمن است و به مدت دور روز برگزار میشود. بیلن دانا از آیینهای پیشواز برای عید باستانی نوروز بوده و آتش بعنوان عنصر اصلی این سور است که برگزار کنندگان آن که بیشتر جوانان هستند هیزیمهای را در محوطهای جمع و چهار بیل چوبی (پارو) برای آتش زدن در وسط تله هیزمها قرار میدهند. هر کدام از بیلهای چوبی در این آیین نمادی از چهار محصول (گوشت، آب، نان و بلوط) است به این منظور که پس از افزوختن آتش هر بیلی که زودتر از دیگری بسوزد و به سمت نمادهای دیگر خم شود اهالی میپندارند که در سال آینده آن محصول پر رونقتر از دیگری است.گوشت به نشانه ازدیاد دام، آب به نشانه سالی پر آب، نان به نشانه افزایش رزق و روزی و میوه درخت بلوط به نشانه افزایش محصولات جنگلی هستند.این مراسم در واقع شکرگزاری برای گذشتن از سرمای سخت کوهستان و همچنین طلب زیادت روزی در سال پیش روی است و برخی از کارشناسان معتقدند تاریخ زایش و خاستگاه رویش این جشن به همان دوران حدود سه تا چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح در منطقه زاگرس بر میگردد.در آن دوران زاگرس نشینان اغلب از راه پرورش دام و دامداری امرار معاش میکردند و با زغال و چوب نیمه سوخته که در باور مردم این منطقه به عنوان یک ضدعفونی کننده شناخته میشود، آغل و طویله احشام خود را گندزدایی و ضد عفونی میکردند که بر افروختن آتش در این مراسم نمادی از آن دوران محسوب میشود.
2- بووکه بارانه (عروس باران) عروس باران که یکی آیینهای کهن و قدیمی مناطق کُردنشین است که هنوز هم در برخی مناطق روستایی استان برگزار میشود و کودکان به شوق بارش باران، ترانه بووکه بارانه سر میدهند.آیین زیبای باران خواهی یکی از سنتهای قدیم ایرانیان به عنوان میراث ناملموس در سال ۲۰۱۴ میلادی نامزد ثبت جهانی در یونسکو شد، این آیین در مناطق کردنشین با عنوان بووکه بارانه (عروس باران) هنوز هم رواج داد و بطور کلی رنگ نباخته و در برخی از مناطق روستایی در هنگام بروز خشکسالی و کاهش باران با شور و اشتیاق خاصی برگزار میشود. بوکه بارانه، عروسکی باستانی در میان مردم مناطق کُردنشین، نمادی برای دفع بلای خشکسالی، عروسکی برای دعا و نیایش جمعی مردم به درگاه پروردگار، تقویت روحیه تعاون و سهیم شدن کودکان در فرهنگ رسوم و باور جامعه است در این آیین عروسکی را به شکل صلیب درست کرده و با شرکت کودکان بویژه دختر بچهها و به صورت دسته جمعی برگزار میشود.در این آیین یک عروسک (بووک) به نمادی برای گرد هم آمدن کودکان تبدیل میشود و کودکان برای ساختنش از مادران و یا مادر بزرگهای خوش سلیقه، کمک میگیرند. برای ساخت بووکه بارانه (ایزدبانوی آب) یک قطعه چوب بزرگ با پارچههایی با رنگهای شاد استفاده میشود و به عنوان نمادی از زیبایی و پاکی، پیشاهنگ کودکان روستا میشود.
3- نوروزپالنگان اسفند، ماه استقبال از نوروز و سال نو است، اما نوروز باستانی پالنگان و آیینهای آن با قدمت چند هزار ساله، حکایتی دیگر دارد چرا که ۲۰ روز مانده به این عید باستانی، جشن نوروز روستای پالنگان با شادی و پایکوبی و چرخاندن مشعلها و حرکت به بالای صخرههای سنگی اطراف این روستا آغاز میشود. در این آیین دختران و پسران ملبس به لباسهای محلی کُردی که دارای رنگهای شاد هستند مشعل بدست از پشت بام خانههای روستا به صورت رژه سربازان نظامی، منظم و پشت سر هم از بالاترین نقطه این روستای پلکانی به پایینترین نقطه آن که محل اجرای جشن است، حرکت میکنند. بعد از تجمیع مشعلها در یک نقطه، مردم در جایگاه اصلی به هم میپیوندند و همگی با هم آهنگ کردی نوروز را میخوانند و به رودخانهای که از میان روستا میگذرد، تقدیم میکنند، جوانان نیز در اطراف آتش به رقص و پایکوبی همراه با نوا و موسیقی کُردی میپردازند.
* خاستگاه آیین:
در قدیم سال کوردی دو فصل داشت فصل گرم 7 ماه و فصل سرد 5 ماه که در آغاز هر فصل مراسمات خاص و بخصوص خود را داشت که ماسعی کردیم در نمایش آیین ها و مراسمات آغاز فصل گرم را به نمایش بگذاریم . نمایش با پخش نان محلی (به شیوه خاص بروشور کار هم می باشد ) و بازی پسر های جوان ها و اجرای آیین میه رگی که و که منجر به انتخاب خوش شانس ترین فرد و پر خیر و برکت ترن فرد روستا میشه ( شملی برکت ) آغاز می شود . که ناگهان دختره با پارچه های سفیدی که دست دارن به نشانه سرمای زیاد ( خاتو زیمهری ) وارد شده و دور تا دور پسره ها که مشغول انجام یک بازی محلی هستن را می گیرن و با هجوم از هر طرف مانع ادامه بازی آنها می شوند و کم کم اتحاد آنها از بین می رود و در مقابل سرمای شدید و برف شکست خورده و یکی از بهترین دوست های آنها به خاطر سرمای زیاد جان خود را از دست می دهد که مراسم و آیین خاصی برای عزای او اجرا می شود . بعد اجرای مراسم عزا . در نمایش مصادف است با شروع ماه سوم کوردی یا همان نوروز که در این قسمت از نمایش دو آیین اجرا میشود آیین نوروزی و آیین بیل دان که هر دو به نوبه خود زیبا و قابل تامل می باشند ( هر دو آیین هم زمان اجرا می شود و هر دو آیین لازم و ملزوم هم می باشند که متاسفانه امروز آیین بیل دان کلا فراموش شده ) که همراه با موسیقی شاد و آوا های شاد محلی می باشد . بعد از اجرای این ها مردم روستا در حالی که مشغول شادی هستن ناگهان پیرزن مسن ابادی با کوزه ای که از آن خاک می ریزد وارد شده و شادی آنها را قطع می کند و گویا اندوه فراوانی که به آنها می گوید که مشغول چه هستید همه چشمه ها و چاه ها خشک شده آب دیگر نیست اون وقت شما مشغول شادی هستید . همه نگران به طرف کوزه های خود ( که از قبل در صحنه قرار گرفته اند ) می روند داخل همه کوزه های به جای آب پر از خاک است همه کوزه به دست به سرچشمه اصلی آبادی ( آناهیتا ) می روند و در کمال ناباوری می بین که از سرچشمه هم به جای آب خاک بیرون می آید . آناهیتا ( دختر با لباس آبی و کوزه بر روی شانه ) از مردم می خواهد که به او کمک کنن و دیو خشکسالی ( پسری با پوشش سیاه به نماد دیو خشک سالی ) را نابود کنن تا به چشمه برگردد . که دهل مردم مایوس و نامید را با نواختن خود جمع می کند و مردان با اجرای یک نوع رقص محلی ( هل په رکی ) به مبارزه با دیو برخاسته و دیو خشک سالی راشکست می دهند . دختر بچه ها با درست کردن عروسک باران ( بوکه بارانه ) به اجرای آئین بوکه بارانه پرداخته کمی بعد از اجرای بوکه بارانه زنان روستا متوجه میشن که کوزه ها پر از آب شده و آب به سرچشمه برگشته . مردان شروع به کاشت گندم کرده . همه خوشحال می شوند ( کاشت و داشت و برداشت و آسیاب گندم به صورت نمایشی اجرا می شود ) همه کار ها به خوبی تموم شده محصول پر برکت بود و الان موقع ازداوج عشاق می باشد که آخر نمایش با هم رسیدن دو نفر عاشق که از اول تا پایان نمایش جز ی از اجرا ها بودن شکل می گیرد. و مراسم بومی حنا بندان اجرا شده . بازیگران میان مردم شیرینی و میوه پخش می کنند.